Monday, August 11, 2003
دیوانه ای از قفس پرید تازه ترین فیلم احمد رضا معتمدی مدتی ست که در سینماهای تهران و برخی شهرستان ها به روی پرده رفته است. قصه فیلم درباره زن جوانی به نام یلدا (نیکی کریمی) است که می خواهد از شوهرش، روزبه ایرانی (پرویز پرستویی)، که در جنگ مجروح شده و دارای مشکلات روانی حاد است جدا بشود. پدر یلدا روزهای آخر عمرش را می گذراند و یلدا در تلاش برای مداوای پدر و اعزام او به خارج با آدم هایی مواجه می شود که تنها نیت شان سوء استفاده از او و تملک خانه ای است که به او تعلق دارد.
فیلم را می توان در زمره آثاری دانست که به بررسی آدم های آسیب دیده از جنگ می پردازند. انسان هایی که با عشق و علاقه و با اعتقاد به تمام آرمان هایی که در سر می پروراندند به مقابله با دشمن خارجی پرداختند اما در بازگشت متوجه می شوند که دیگران آن ها را وسیله ای برای رسیدن به اهداف مادی خود قرار داده اند. اما « دیوانه ای از قفس پرید » به هیچ وجه نمی تواند موفقیت فیلم دیگری از این دسته، « آژانس شیشه ای » که اتفاقاً بازیگر اصلی هر دو فیلم هم پرویز پرستویی است، تکرار نماید. فیلم مدعی ست که یک قصه اجتماعی معاصر را به تصویر می کشد که می خواهد حقایق ولو تلخ موجود در جامعه امروز را بیان نماید اما نکته منفی فیلم در این است که تمام شخصیت های فیلم به زبان تمثیل و گاه شاعرانه با یکدیگر صحبت می کنند. دیالوگ تمام شخصیت های فیلم از قاضی و بازپرس گرفته تا ملاک، بساز و بفروش، نوچه ها و همه و همه به گونه ای ست که شاید در وهله اول دلنشین و جذاب به نظر بیاد ولی بعد از گذشت مدت زمانی از فیلم تصنعی بودن آن توی ذوق تماشاگر می زند. البته، قبول دارم که برخی از این جملات بسیار به جا و تأثیرگذار هستند که اگر تنها از زبان یکی از شخصیت ها (مثلاً مأمور اداره املاک و مستغلات - علی نصیریان) می شنیدیدم می توانست منطقی تر باشد اما آیا واقعاً تمام آدم هایی که دور وبر مان می شناسیم و می بینیم این گونه صحبت می کنند؟ مشکل - ظاهراً - لاینحل سینمای ایران یعنی فیلم نامه در این فیلم هم به چشم می خورد که این مسأله به شدت بر ساختار فیلم و دنبال کردن قصه از سوی تماشاگر لطمه زده است. به هر حال آقای معتمدی پس از ساخت چند فیلم فلسفی (هبوط، زشت و زیبا) به سینمای اجتماعی روی آورده که مسلماً با انتخاب فیلم نامه هایی مستحکم تر ( که حتماً نباید نوشته خودش باشد) می تواند جایگاه مناسبی در این حیطه پیدا کند.
نیکی کریمی که در دوره های گذشته جشنواره به دفعات نامزد دریافت جایزه سیمرغ بلورین جشنواره فجر شده بود و هر بار بنا به تشخیص داوران از دریافت گاه به حق آن محروم شده بود، این بار به دلیل بازی در این فیلم و « واکنش پنجم » موفق به دریافت سیمرغ شد؛ اما نکته تأسف بار این که بازی او در این فیلم فاقد هرگونه ویژگی خاص و متمایزی نسبت به سایر بازی های او است و تماشاگر باز هم او را در نقش زن مظلومی می بیند که به یک باره تصمیم می گیرد حقوق از دست رفته و پایمال شده خود را به هر قیمتی پس بگیرد. پرویز پرستویی همان حاج کاظم « آژانس شیشه ای » است که قدری دیوانه و کله شق شده و عزت اله انتظامی و علی نصیریان هم طبق معمول بازی های خوبی را از خود به نمایش گذاشته اند.
احمد رضا معتمدی به هیچ وجه نتوانسته، علی رغم حضور مجموعه عواملی حرفه ای در کنار خود، فیلمی را در کارنامه اش ثبت کند که گامی رو به جلو برایش محسوب شود هر چند که فیلم موفق به دریافت چندین جایزه در جشنواره فجر شود.
|| 16:16
Comments:
Post a Comment