Wednesday, July 02, 2003
چند وقت قبل در حال رد شدن از جلوی یه دبستان پسرونه بودم که تازه تعطیل شده بود و پسر بچه ها داشتند می رفتند خونه هاشون. من هم توی عالم خودم بودم که یه دفعه بعد از شنیدن چند تا فحش رکیک که چند تا از اون ها که جثه شون نشون می داد باید کلاس دوم، سوم باشند با هم رد و بدل می کردند تقریباً سر جام میخ کوب شدم. اولش فکر کردم اشتباه شنیدم و واسه این که مطمتن بشم یه نگاهی به دور و برم انداختم تا ببینم کس دیگه ای هم اونجا هست یا نه. و وقتی یکی دیگه از اون ها در حال دویدن جواب دوستش رو با چند تا فحش آبدار دیگه داد متوجه شدم اشتباه نکرده م. مطمئنم اون ها حتی معنی فحش هایی که به هم می دادند رو نمی دونستند و از این کلمات فقط به عنوان یه سلاح و کوبیدن طرف مقابل شون استفاده می کردند. اما نکته ای که واسه م جالب بود پیشرفت غیر قابل انکار نسل آینده در این زمینه بود.
مسأله ی تأثیرپذیری بچه ها از بزرگ ترها رو نمی توان انکار کرد و روانپزشک ها معتقدند که بچه ها از زمانی که در شکم مادرشان هستند شروع به فراگیری از محیط پیرامون خودشون می باشند. واسه همین هم اگه دیدین بچه ای قبل از یاد گرفتن بابا و مامان، گفت پدرسگ زیاد تعجب نکنین چون موقعی که اون توی شکم مادرش بوده، بابا و مامانش توی دعواهاشون به هم دیگه گفته ن پدرسگ!
این که الان بچه ها بزرگ تراز سن شون رفتار می کنن موضوعی ست که خیلی ها گسترش وسایل ارتباط جمعی و بمباران اطلاعاتی ای که انجام می دهند رو عامل اون می دونن و این مسأله باعث نگرانی بسیاری از کشورهای پیشرفته هم شده است. خیلی از مردم آمریکا معتقدند که نشان دادن خشونت و استفاده از الفاظ رکیک در فیلم های تلویزیونی و سینمایی باعث بدآموزی در بچه ها می شود و به همین دلیل فیلم های سینمایی به شدت کنترل و برای مخاطبان مختلف درجه بندی می شود. این روش این امکان رو به خانواده ها می ده تا با خیال راحت فیلم دلخواه خود را انتخاب وبچه های شان را به تماشای آن ها ببرند. تعدد کانال های تلویزیونی و کابلی هم که دست پدر و مادرها رو واسه انتخاب باز می گذاره.
مسلماً، با تعطیل شدن مدارس، بچه ها وقت بیشتری برای تماشای برنامه های تلویزیونی خواهند داشت و اگر نگاهی به سریال ها و فیلم های سینمایی ای که از شبکه های مختلف پخش می شن بندازیم می بینیم که اکثر اون ها یا فیلم هایی پلیسی با موضوع هایی درباره انواع و اقسام روش های آدم کشی، جنایت و دزدی اند یا سریال ها و آیتم های نمایشی ای هستند که غیر از مسخره بازی، لودگی و حرف های سطحی چیز دیگه ای واسه ارائه به تماشاگر ندارند. برنامه های کودک و نوجوان هم عموماً تشکیل شده از یه تعداد کارتون های ضعیف، (استثناهایی مثل سگ-گربه رو کار ندارم) مسابقه و مجری های پر حرفی که غیر از ادا در آوردن و نصیحت کردن و تشکر از همکاراشون کار دیگه ای بلد نیستن. این عدم جذابیت برنامه ها باعث کشیده شدن بچه ها به خیابون و کوچه ها و کمی خوشبینانه ترش استفاده ازبازی های کامپیوتری و فیلم های ویدیویی درجه چندم است. من به هیچ وجه مخالف بیرون رفتن بچه ها و بازی با هم سن و سال هاشون نیستم و منکر تأثیر اون در رشد شخصیتی و برقراری ارتباط با دیگران نیستم ولی بدون شک تداوم در این کار و عدم توانایی کنترل خانواده ها در نوع رابطه بچه هاشون باعث بروز ناهنجاری های دیگه می شه که با یه نگاه به صفحه حوادث روزنامه ها می بینیم که سن بزهکاری تا چه حد پایین اومده. بدون شک خرید، دوبله و نمایش برنامه های جذاب و آموزنده خارجی و یا استفاده از آثار خوب و خوش ساخت ایرانی به مراتب ارزان تر از ساخت برنامه ها و جنگ های متعددی ست که به صورت زنده از تلویزیون پخش می شن بدون این که در مخاطب پذیری موفق باشند.
این حقیقت رو باید قبول کنیم که در عصر ارتباطات و تکنولوژی، بچه های ده ساله امروزی به اندازه جوون های بیست ساله ده سال قبل دارای اطلاعات و آگاهی هستند و اگر کمی دست از تنگ نظری ها برداریم می توانیم به راحتی شرایط ایجاد سرگرمی سالم این رده سنی رو فراهم نماییم.
مسأله ی تأثیرپذیری بچه ها از بزرگ ترها رو نمی توان انکار کرد و روانپزشک ها معتقدند که بچه ها از زمانی که در شکم مادرشان هستند شروع به فراگیری از محیط پیرامون خودشون می باشند. واسه همین هم اگه دیدین بچه ای قبل از یاد گرفتن بابا و مامان، گفت پدرسگ زیاد تعجب نکنین چون موقعی که اون توی شکم مادرش بوده، بابا و مامانش توی دعواهاشون به هم دیگه گفته ن پدرسگ!
این که الان بچه ها بزرگ تراز سن شون رفتار می کنن موضوعی ست که خیلی ها گسترش وسایل ارتباط جمعی و بمباران اطلاعاتی ای که انجام می دهند رو عامل اون می دونن و این مسأله باعث نگرانی بسیاری از کشورهای پیشرفته هم شده است. خیلی از مردم آمریکا معتقدند که نشان دادن خشونت و استفاده از الفاظ رکیک در فیلم های تلویزیونی و سینمایی باعث بدآموزی در بچه ها می شود و به همین دلیل فیلم های سینمایی به شدت کنترل و برای مخاطبان مختلف درجه بندی می شود. این روش این امکان رو به خانواده ها می ده تا با خیال راحت فیلم دلخواه خود را انتخاب وبچه های شان را به تماشای آن ها ببرند. تعدد کانال های تلویزیونی و کابلی هم که دست پدر و مادرها رو واسه انتخاب باز می گذاره.
مسلماً، با تعطیل شدن مدارس، بچه ها وقت بیشتری برای تماشای برنامه های تلویزیونی خواهند داشت و اگر نگاهی به سریال ها و فیلم های سینمایی ای که از شبکه های مختلف پخش می شن بندازیم می بینیم که اکثر اون ها یا فیلم هایی پلیسی با موضوع هایی درباره انواع و اقسام روش های آدم کشی، جنایت و دزدی اند یا سریال ها و آیتم های نمایشی ای هستند که غیر از مسخره بازی، لودگی و حرف های سطحی چیز دیگه ای واسه ارائه به تماشاگر ندارند. برنامه های کودک و نوجوان هم عموماً تشکیل شده از یه تعداد کارتون های ضعیف، (استثناهایی مثل سگ-گربه رو کار ندارم) مسابقه و مجری های پر حرفی که غیر از ادا در آوردن و نصیحت کردن و تشکر از همکاراشون کار دیگه ای بلد نیستن. این عدم جذابیت برنامه ها باعث کشیده شدن بچه ها به خیابون و کوچه ها و کمی خوشبینانه ترش استفاده ازبازی های کامپیوتری و فیلم های ویدیویی درجه چندم است. من به هیچ وجه مخالف بیرون رفتن بچه ها و بازی با هم سن و سال هاشون نیستم و منکر تأثیر اون در رشد شخصیتی و برقراری ارتباط با دیگران نیستم ولی بدون شک تداوم در این کار و عدم توانایی کنترل خانواده ها در نوع رابطه بچه هاشون باعث بروز ناهنجاری های دیگه می شه که با یه نگاه به صفحه حوادث روزنامه ها می بینیم که سن بزهکاری تا چه حد پایین اومده. بدون شک خرید، دوبله و نمایش برنامه های جذاب و آموزنده خارجی و یا استفاده از آثار خوب و خوش ساخت ایرانی به مراتب ارزان تر از ساخت برنامه ها و جنگ های متعددی ست که به صورت زنده از تلویزیون پخش می شن بدون این که در مخاطب پذیری موفق باشند.
این حقیقت رو باید قبول کنیم که در عصر ارتباطات و تکنولوژی، بچه های ده ساله امروزی به اندازه جوون های بیست ساله ده سال قبل دارای اطلاعات و آگاهی هستند و اگر کمی دست از تنگ نظری ها برداریم می توانیم به راحتی شرایط ایجاد سرگرمی سالم این رده سنی رو فراهم نماییم.
|| 13:45
Comments:
Post a Comment