Sunday, June 15, 2003
صورتی پنجمین ساخته سینمایی فریدون جیرانی، یکی از فیلم نامه نویسان مطرح و پرکار سینما، در مقام کارگردانی به حساب می آید. جیرانی بعد از ساخت سه ملودرام روانکاوانه و تلخ که با استقبال خوب تماشاگران و منتقدان مواجه شد، این بار هم قصه ای راجع به ارتباط بین یک زن و شوهر جوان را برای تعریف انتخاب کرده که قصد دارند پس از جدایی از یکدیگر سرپرستی تنها پسرشان را هر یک به تنهایی به عهده بگیرند. ماجرای فیلم از دید فرزند خانواده و به عنوان راوی قصه تعریف می شود که پس از مدتی فیلم فراموش می کند که این روش را ادامه بدهد و بقیه حوادث را ما از دید دانای کل و نه پسرمی بینیم. علی رغم انتخاب رامبد جوان به عنوان شخصیت اصلی که پیشتر او را در مجموعه های طنز تلویزیونی و چند فیلم کمدی دیده ایم، اما بازی خوب و پرهیز هوشمندانه او – یا کارگردان – از اغراق درمیمیک و حرکاتش و از سویی دیگر شغلی که او دارد (کارگردانی تأتر) باعث باور پذیری نقشش در نزد تماشاگر می شود. جیرانی به شیوه ای کاملاً پسندیده و برای این که در گیشه هم موفق باشد قصه تلخ خود (موضوع حضانت مادر و قدیمی بودن قوانین مدنی در این باره، ظلمی که در این باره در حق زن ها می شود، وجود مشکلات اقتصادی و...) را با لایه ای از طنز پوشانده تا تماشاگر را از خود نراند. صورتی در مقایسه با فیلم هایی که حتی داعیه فمینیستی بودن دارند و سعی می کنند تا با فریاد و پرخاش و به گونه ای کاملاً شعاری حرف خود را بزنند ( واکنش پنجم ) بدون هیچ ادعایی موضوعی جدی و تفکر برانگیز را تعریف می کند. شاید فیلم چندان به مذاق منتقدان خوش نیاید ولی باید قبول کنیم که سینمای ایران نیازمند آثاری از این قبیل است تا بتواند تماشاگران را با سینما آشتی داده و در عین حال از قصه و ساختاری قابل قبول نیز برخوردار باشد.
فقیهه سلطانی که چند سال قبل با بازی در نقش سیاه در نمایش سلطان مار بیضایی و به کارگردانی گلاب آدینه قابلیت هایش را برای ایفای این نقش نشان داده بود (جیرانی هم در مصاحبه هایش گفته است که پس از دیدن بازی سلطانی این نقش را برای او نوشته است) این بار بر روی پرده سینما و با توجه به محدودیت هایی که ایفای چنین نقشی داشته به خوبی توانسته ضلع چهارم این ارتباط خانوادگی را تشکیل دهد. رضا شفیعی جم هرچند که به عنوان دوست پدر خانواده بامزه است ولی باید مراقب باشد که از تکرار خودش در فیلم ها جلوگیری نماید ( مثل اتفاقی که برای محمدرضا شریفی نیا افتاد) تا به شخصیتی کلیشه ای مبدل نشود.
فقیهه سلطانی که چند سال قبل با بازی در نقش سیاه در نمایش سلطان مار بیضایی و به کارگردانی گلاب آدینه قابلیت هایش را برای ایفای این نقش نشان داده بود (جیرانی هم در مصاحبه هایش گفته است که پس از دیدن بازی سلطانی این نقش را برای او نوشته است) این بار بر روی پرده سینما و با توجه به محدودیت هایی که ایفای چنین نقشی داشته به خوبی توانسته ضلع چهارم این ارتباط خانوادگی را تشکیل دهد. رضا شفیعی جم هرچند که به عنوان دوست پدر خانواده بامزه است ولی باید مراقب باشد که از تکرار خودش در فیلم ها جلوگیری نماید ( مثل اتفاقی که برای محمدرضا شریفی نیا افتاد) تا به شخصیتی کلیشه ای مبدل نشود.
|| 15:44
Comments:
Post a Comment