Saturday, June 14, 2003
*
چای تلخ توی آخرین مطلبش بحث جالبی رو راه انداخته که پیشنهاد می کنم یه سر به اون بزنید. موضوع ارتباط مردان متأهل با زن های دیگه و همینطور بالعکس واقعیتیه که متأسفانه در جامعه ما وجود داره و کم کم داره حالت اپیدمیک به خودش می گیره.
**
چند وقت قبل یکی از دوستهام رو دیدم که خیلی ناراحته، وقتی علت رو ازش پرسیدم متوجه شدم که پدر و مادرش با داشتن دو تا داماد و یک عروس و بعد از سی و پنج سال زندگی مشترک قصد دارن از هم جدا بشن. ظاهراً خیلی هم قضیه شون جدیه. مادرش می گه توی این چند سال فقط شوهرش رو تحمل کرده چون بهش گفته بودن که زن باید با شوهرش بسازه، بهش گفته بودن که زن با لباس سفید می ره خونه شوهر و با کفن از اون جا میاد بیرون، اون همیشه به دور و بر خودش نگاه کرده و دیده بوده که زن های دیگه هم همه همینطورن و خب اون هم توی تموم این مدت تلاش می کرده تا بچه هاش رو به بهترین شکل بزرگ کنه. حالا که بچه هاش سر و سامون گرفته ن دیگه لزومی به ادامه این زندگی نمی بینه. ظاهراً هفته دیگه دادگاه شونه.
***
یکی از دوستان وبلاگی می گفت سعی کن وبلاگت رو هر روز به روز کنی. راستش من هم خیلی دوست دارم ولی غم نان اگر بگذارد حتماً این کار رو می کنم.
چای تلخ توی آخرین مطلبش بحث جالبی رو راه انداخته که پیشنهاد می کنم یه سر به اون بزنید. موضوع ارتباط مردان متأهل با زن های دیگه و همینطور بالعکس واقعیتیه که متأسفانه در جامعه ما وجود داره و کم کم داره حالت اپیدمیک به خودش می گیره.
**
چند وقت قبل یکی از دوستهام رو دیدم که خیلی ناراحته، وقتی علت رو ازش پرسیدم متوجه شدم که پدر و مادرش با داشتن دو تا داماد و یک عروس و بعد از سی و پنج سال زندگی مشترک قصد دارن از هم جدا بشن. ظاهراً خیلی هم قضیه شون جدیه. مادرش می گه توی این چند سال فقط شوهرش رو تحمل کرده چون بهش گفته بودن که زن باید با شوهرش بسازه، بهش گفته بودن که زن با لباس سفید می ره خونه شوهر و با کفن از اون جا میاد بیرون، اون همیشه به دور و بر خودش نگاه کرده و دیده بوده که زن های دیگه هم همه همینطورن و خب اون هم توی تموم این مدت تلاش می کرده تا بچه هاش رو به بهترین شکل بزرگ کنه. حالا که بچه هاش سر و سامون گرفته ن دیگه لزومی به ادامه این زندگی نمی بینه. ظاهراً هفته دیگه دادگاه شونه.
***
یکی از دوستان وبلاگی می گفت سعی کن وبلاگت رو هر روز به روز کنی. راستش من هم خیلی دوست دارم ولی غم نان اگر بگذارد حتماً این کار رو می کنم.
|| 11:31
Comments:
Post a Comment