Wednesday, May 14, 2003
این روزها به هر وبلاگی که سر می زنی یه جور بی حوصله گی و یأس رو در نوشته ها می بینی. خیلی ها دیگه نیستند. خیلی ها دیگه نمی نویسند و اونهایی هم که می نویسند اکثر نوشته هاشون رنگ و بوی سیاسی گرفته. چرا سیاست تا این اندازه در ما رخنه کرده؟ چرا سیاست اینقدر توی هنر، اقتصاد، ورزش و حتی زندگی شخصی ما تأثیر می گذاره. یاد روزهایی می افتم که توی تاکسی ها، آرایشگاه ها، مغازه ها و مکان های عمومی با یه تابلوی بزرگ از مردم می خواستند که بحث سیاسی نکنند. (اون هایی که به خیال خودشون کمی خوش ذوق تر بودند روی یک کاغذ می نوشتند بحث 30 یا 30 ممنوع) به زمانی که تاکسی ها به مرکز مبادله مهم ترین بحث های سیاسی تبدیل شده بودند و شما می توانستید در طی یک مسیر کوتاه از آخرین اطلاعات و اخبار سیاسی مطلع شوید (کاری که حتی بزرگ ترین خبرگزاری های دنیا هم از انجام آن با چنین سرعت و حجمی عاجزند!) به هر حال شاید این عادت ما ایرانی ها ست و از قدیم هم گفته اند " ترک عادت موجب مرضه ".
...................
نظر شاردن، سیاح قرن هفده فرانسوی درباره ایرانی ها جالب است:
در ظاهر، رفتار و کردار ایرانیان شایسته و سنجیده است. در راه رفتن متین و با وقارند؛ هر زمان باید، طهارت و غسل می کنند؛ در ظاهر مستورع و پرهیزکارند؛ مدام نام خدا را بر لب دارند؛ زبانشان کلمات زیبای روحانیت و سخنان دلنشین و آموزنده جاری است؛ از عظمت و جلال و قدرت خدا دم می زنند، مروت و مردانگی می ستایند، اما در مجموع چنان که می نماید، نیستند و خویش را بالاتر و منزه تر از آن چه هستند، می پندارند.
انکار نمی توان کرد که ایرانیان به طبع، مهمان نواز، خونگرم، ملایم، خلیق و مهربانند، اما دوست دارند و سعی می کنند خود را خوب تر از آنچه هستند بنمایند و اگر کسی فقط به ظاهرشان داوری کند و به باطن شان نپردازد، آنان را خوب ترین و منزه ترین مردمان عالم می پندارد. اما اگر به روحیات و افکارشان به نظر تحقیق و تأمل بنگرد در می یابد که زیاد به احکام دینی خویش معتقد و پایبند نیستند... اما از آن جا که هر کلی مستثنیاتی نیز دارد، باور می توان کرد که همه ایرانیان چنین نیستند و هستند کسانی که در گفتار و رفتار صادق اند و گفتار و کردارشان به هم نزدیک است و تقوا و تقدسشان به قدر پرهیزگاران واقعی می باشد. ( منبع: روزنامه ایران)
..........
این آقاهه رو هم برقصونین، بد نیست.
( از وبلاگ کاستر).
...................
نظر شاردن، سیاح قرن هفده فرانسوی درباره ایرانی ها جالب است:
در ظاهر، رفتار و کردار ایرانیان شایسته و سنجیده است. در راه رفتن متین و با وقارند؛ هر زمان باید، طهارت و غسل می کنند؛ در ظاهر مستورع و پرهیزکارند؛ مدام نام خدا را بر لب دارند؛ زبانشان کلمات زیبای روحانیت و سخنان دلنشین و آموزنده جاری است؛ از عظمت و جلال و قدرت خدا دم می زنند، مروت و مردانگی می ستایند، اما در مجموع چنان که می نماید، نیستند و خویش را بالاتر و منزه تر از آن چه هستند، می پندارند.
انکار نمی توان کرد که ایرانیان به طبع، مهمان نواز، خونگرم، ملایم، خلیق و مهربانند، اما دوست دارند و سعی می کنند خود را خوب تر از آنچه هستند بنمایند و اگر کسی فقط به ظاهرشان داوری کند و به باطن شان نپردازد، آنان را خوب ترین و منزه ترین مردمان عالم می پندارد. اما اگر به روحیات و افکارشان به نظر تحقیق و تأمل بنگرد در می یابد که زیاد به احکام دینی خویش معتقد و پایبند نیستند... اما از آن جا که هر کلی مستثنیاتی نیز دارد، باور می توان کرد که همه ایرانیان چنین نیستند و هستند کسانی که در گفتار و رفتار صادق اند و گفتار و کردارشان به هم نزدیک است و تقوا و تقدسشان به قدر پرهیزگاران واقعی می باشد. ( منبع: روزنامه ایران)
..........
این آقاهه رو هم برقصونین، بد نیست.
( از وبلاگ کاستر).
|| 11:36
Comments:
Post a Comment